عشق یعنی کربلا،یعنی من وتنهاحرم

عشق یعنی عکس سلفی یادگاری باحرم

ای خدا این روزهاشش گوشه میخواهد دلم

عشق یعنی اربعین پای پیاده تا حرم

 



دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  دلنوشته ,  تصویری ,   , 
برچسب ها :

 

جا مانده دلی به زیر پایت زائر

آهسته قدم بزن، به فدایت زائر




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,  تصویری ,   , 
برچسب ها :

 

 

همه دارند به پابوسی تو می آیند

طبق معمول من بی سر و پا جا ماندم




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

راهی ام کن اربعین پای پیاده کربلا.

با وفا آید دلت ایران بماند نوکرت...؟




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

سحر با باد می گفتم ، حدیث آرزومندی

بگفتا اربعین آمد، تو ساک خود نمیبندی




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

نذر کردم دور تسبیحی بخوانم اهدنا....

تا صراطم اربعین افتد به سمت کربلا.




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

برای دلی که کربلا نرفته بخوان :

      امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

نگو شهادت عباس (ع)

بگو وضوی عشق

اول دست راست

بعد دست چپ

نوبت به مسح سر که رسید

                     عمود آهنین آمد...




دسته بندی : عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

ثواب زیارت سیدالشهدا (ع) با پای پیاده به روایت امام صادق (ع)

 

امام صادق (ع) درباره ثواب زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده می فرماید:

(کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین (ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمی آدارد یک حسنه برایش

نوشته ، یک گناه از او محو میفرماید ، یک درجه مرتبه‏اش را بالا میبرد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو

فرشته را مامور او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را

ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد ،تو از افراد

حزب خدا ، حزب رسول او و حزب اهل‌ بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم

نخواهی دید ، آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.)

 

(کامل الزیارات ص134)

ی ج, [۰۷.۱۱.۱۵ ۲۳:۵۱]




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  بین الحرمین ,  حدیث ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

من یه نوکر دربه درم …..


من یه نوکر در به درم

چند ساله همش منتظرم

اسمم دربیاد برم حرم

وای وای وای..

لیست زائرا دست کیه؟

هی خط میخورم ، چه سریه؟

میگن دعوتا با بی بیِه

وای وای وای..

حسیـــن من هنوز جوونم

حسیـــن منتظر می مونم

بازم از شما میخونم

دوست و رفیقام چند دفعه رفتن حرم

چطور دلت میاد یه بارم نرم؟

مُردن من بهتره از این زندگی

دق کردم از این همه شرمندگی

امیرم بی تو می میرم .. بی تو می میرم

عکس کربلا رو دیواره

انگاری با من حرفی داره

هی سر به سر من میذاره

آقـــاجــــــان

هی به من میگه نیا حرم!

به خدا منم یه نوکرم

کربلا نرم کجا برم ؟

آقـــــاجـــــان

حسین اشکامو نگاه کن

حسین گره هامو وا کن

حسین دردمو دوا کن..

کی میتونه هق هق منو گوش کنه

کی میتونه ناله هامو خاموش کنه

کاشکی می شد دوریت رو فراموش کنم

کاشکی می شد قلبمو یه شش گوش کنم

امیرم بی تو می میرم .. بی تو می میرم

خوش باشی آقا با زائرات

خوش بگذره با کبوترات

بین الحرمین قهرم باهات

وای وای وای..

خوش باشی آقا با زائرات

خوش بگذره با مسافرات

دوستم اومده از کربلا

سوخته دلمو با خاطرات

اورده برام آب فرات

وای وای وای..

حسین ای خواب و قرارم

حسین آبرو ندارم

حسین من بی کس و کارم

آشتی کن امشب دوباره با نوکرت

آقا تو رو جون اون علی اکبرت

دوباره فرصت بده تا جبران کنم

دردای بی درمونم رو درمان کنم

امیرم بی تو می میرم.. بی تو می میرم




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

 

کاش امسال خــدا رزق مـــرا بنویسد



اربعیـــــن پـــای پیـــاده



سفـــــر کـــــربــــــ و بـــــلا

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

یکی از رفیقام بهم گفت:

رفیق!

یعنی ما لیاقت داریم جزء ۳۱۳ یار امام زمان باشیم؟!

یه لبخند زدم و با شرمندگی گفتم:

بیا بشینیم گریه کنیم رفیق!

ما جزء ۴۰ میلیون زائر کربلا تو اربعین هم نیستیم...




دسته بندی : امام حسین ,  زندگی نامه امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

 

 

اربعین ایران بمانم ،بی گمان دق می کنم




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

بر مشامم ميرسد هر لحظه بوی کربلا

 

قبله را چرخانده ام در سمت و سوی کربلا

 

در ره عشق حسين باکی ندارم از خطر

 

لیک سر را ميدهم در جستوجوی کربلا

 

تشنه ام من تشنه ی عشق حسين بن علی

 

کی شود سیراب گردنم از سبوی کربلا ؟

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

امام حسین(ع) در شش هنگام گریست:

 

نخست آن هنگام بود که بر آن شد تا گام در میدان نبرد نهد،که در این حال دختر خرد سالش که آن

حضرت بسیار به او مهر می ورزید شتابان و فریاد کنان و با سری برهنه نزد پدر آمد و خود را بر جامعه

پدرش آویخت و عرضه داشت:آرام تر؛آرام تر! از رفتن باز ایست تا دیگر بار رخسارت را بنگرم و از آن

توشه گیرم؛ که بی گمان این وداعی است که بازگشتی ندارد ، و آنگاه دست ها و پاهای پدرش را

غرق در بوسه نمود پس در این حال حسین(ع) بر زمین نشست و دخترخردسالش را در آغوش نشاند

و سخت گریید و اشک هایش را با آستینش پاک می کرد و می گفت:

سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی                                                      منک البکاء اذالحمام دهانی

دخترم ؛ سکینه! بدان که پس از آنکه مرگ بر من هجوم آورد،گریستن تو به درازا خواهد کشید و بسیار

طولانی گریید.

پس آیا دلی را می توان یافت که در چنین وداع درد آوری،اندوهگین نشود ودر غم فرو نرود.

 

دومین جایگاه آنگاه بود که حسین(ع) بر سر پیکر در خون خفته ی برادرش آمد و او را بر زمین افتاده

با مشکی پاره و دستانی گسسته از تن و به کناری افتاده یافت و در این هنگام بود که به سختی

گریست.

 

سومین جایگاه آن هنگام بود که برادر زاده اش قاسم(ع) آهنگ نبرد نمود و امام حسین(ع) دست در

گردن برادر زاده انداخت و چنان سوزناکانه گریست که بیهوش شد.

چهارمین جایگاه آن هنگام بود که بر یر پیکر در خون آرمیده برادر زاده اش قاسم نشست و پیکرش را

در هم کوفته در زیر سم اسبان یافت.

 

پنجمین جایگاه آن هنگام بود فرزند برومندش علی اکبر(ع) گام در میدان نبردی بی بازگشت نهاد و در

آن حال بود که امام حسین(ع) دیدگان {اشکبار} خویش را فرو بست و محاسنش را به دست گرفت و

آنگاه سر بر آسمان بلند نمود و پروردگارش را خواند.

 

و ششمین جایگاه آن هنگام بود که خواهرش زینب(س) را دلداری می داد و او را از گریستن و 

نالیدن آرام می ساخت که ناگاه غم چنان بر آن حضرت جیره شد که اشک از دیدگانش فرو ریخت و

پس آنگاه به سختی ازگریستن باز ایستاد.

و تو اگر در این حالت های غمبار اندیشه کنی در می یابی که آن کس که دلی سلیم و مهرورز  و

مهربان دارد از گریستن در این حالت نا گزیر است و همچنین  در می یابی که امام حسین(ع) در هر

یک از این حالات رفتاری بجا و حکیمانه را از خودنشان داده است ، همانگونه که در وداع دختر خرد

سالش و دیدار با برادرش که در نزدیکی آب با لبی تشنه و دستانی از تن گسسته فرو افتاده بود

سخت گریست ولی در وداع با برادر زاده اش قاسم(ع) ، به آن سبب که به یاد برادرش امام حسن (ع)

افتاد چنان گریست که بیهوش شد.

و همچنین آن حضرت در دیگر موارد نیز حکمت مندانه و سنجیده رفتار نمود.




دسته بندی : امام حسین ,  زندگی نامه امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

 

 

 

کمی از بحر طویلی که کمی نیمائی است.

 

یادم آمد

شب بی چتر و کلاهی

که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم:

چه هوایی است خدایی من و آغوش رهایی

سپس آنقدر دویدم طرف فاصله

تا از نفس افتادم نگاهم به نگاهی

دلم آرام شد

آنگونه که هر قطره ی باران غزلی بود نوازش گر احساس که می گفت:

فلانی،چه بخواهی چه نخواهی به سفر می روی امشب

چمدانت پر باران شده؛پیراهنی از ابر به تن کن و بیا!

پس سفر آغاز شد و نوبی پرواز شد و راه نفس باز شدو

قافیه ها از قفس آزاد و رها

در من شاعر،من بی تاب تر از مرغ مهاجر

به کجا می روم اقلیم به اقلیم

خدا همسفرم بود و جهان زیر پرم بود،سراسر

که سر راه به ناگاه

مرا تیشه ی فرهاد صدا زد:

نفسی صبر کن ای مرد مسافر-قسمت می دهم ای دوست

سلام من دل خسته ی مجنون شده را نیز به شیرین غزلهای خداوند،به معشوق دو عالم برسانی.

باز دلم شور زد،آخر به کجا می روی ای دل که چنین مست و رها می وری ای دل

مگر امشب به تماشای خدا می روی ای دل

نکند باز آن وادی ...

ادامه ی شعر را در ادامه مطلب مطالعه کنید.




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  دلنوشته ,   , 
برچسب ها :

 

سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید(لعن الله علیه)به هر نفر از اهل خواص کوفه داد

  تا به مقابله با حسین علیه السلام برخیزند. هر دینار طلا چهار و نیم گرم و هر گرم طلا

به پول امروز 98 هزار تومان که نزدیک به 13 میلیارد و 230 میلیون تومان است.متعجب

اگر ما در آن زمان بودیم یار حسین می ماندیم؟مردد

و این فرموده مولایمان سید الشهداست که فرمودند:

«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون » . (1)

«مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است،

هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند

ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند دین داران واقعی اندک می گردند .»

ما گذشتگان را لعنت می کنیم که چرا امام زمانشان(حسین علیه السلام) را تنها گذاشتند

نکند آیندگان هم ما را لعنت کنند که چرا امام زمانشان را ........

 

1. بحارالانوار، ج 44، ص 383 .

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  دلنوشته ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می شود از دست کمان

خسته از ماندن و آماده ی رفتن شده بود

بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود

مست می آمد و رخساره بر افروخته بود

روح از همه دل کنده،به او  دل بسته

بر تنش دست یدالله حمایل بسته

بی خود از خود،به خدا با دل و جان می آمد

زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد

یا علی گفت که برپا بکند محشر را

آمده باز هم از جا بکند خیبر را

آمد،آمد به تماشا بکشد دیدن را

معنی جمله ی در پوست نگنجیدن را

بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید

زیر پایش همه ی کون و مکان می چرخید

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد

رفت از میسره از میمنه بیرون آمد

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه

گفت:لا حول و لا قوة الا با الله

 

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

 

عمه زینب به خدا خون دلم

دیگه بعد بابا محزون دلم

می دونی عمه یتیمی مشکله

طفل بی بابا همیشه خون دله

عمه دیگه نگو بابا سفره

گلمم نمی دونی کی پر پره

عمه بابا مو چرا سر بریدند

او نارو خاکا چرا می کشیدند

عمه دیدم که رگاش پاره شده

همه اهل بیتش آواره شده

چرا کشتند عمو عباس منو؟

عمه کی چیدی گل یاس منو؟

برادر اصغرمو کی سر برید؟

مرغک شیر خوارمو کی پر برید؟

رو لباش عمه چرا چوب می زدند؟

جرا اسبا رو بابام می دویدند؟

عمه زینب به خدا خون دلم

دیگه بعد بابا محزون دلم

می دونی عمه یتیمی مشکله

طفل بی بابا همیشه خون دله

عمه جون دیشب بابا رو خواب دیدم

عمو عباسو با مشک آب دیدم

خواب دیدم مادر بزرگ فاطمه رو

جدمو با عمو ها رو همه رو

خواب دیدم فاطمه از فدک می گفت

برا من از سیلی و کتک می گفت

برای مطالعه ادامه شعر به ادامه مطلب بروید.




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,  دلنوشته ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

پرسیدند چه بر سر حسین آمده؟

گفت:سری برای او نمانده.

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

چقدر زخم نشسته به ماه پیکر تو

چگونه وصف کنم جنگ نا برادر را

 

شکست فرق تو را کوفی و عجیب مدار

که خواست تازه کند یاد داغ حیدر را

 

تو ساقی همه تشنگان دنیایی

شکسته باد کسی که شکست ساغر را

 

حدیث مشک نگو که آب هم فدای سرت

که مادرم به حرم برده آب کوثر را

 

هنوز در دل میدان برادرت باقیست

غمت نباد که محرم نمانده خواهر را

 

حسین کشته ی تیر و سنان نخواهد شد

تویی که با ادبت می کشی برادر را

 

طلایه دار سپاهم بلند کن سر را

که یاد غم تو می شکند قامت برادر را.




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  دلنوشته ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

یا حبیب الباکین

 

با خودم فکر میکنم ، اصلا چرا باید

رباب ، با آب هم قافیه باشد

روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند

حرمله ، آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود.

هدف های روشنی داشت : چشم های عباس ، سینه ی حسین ، گلوی تو

تنها تو بود ی که خوب فهمیدی

استخوانی که در گلوی علی بود ، سه شعبه داشت

شش ماه علی بودن را طاقت آوردی

خون تو جاذبه ی زمین را بی اعتبار کرد

حالا پدرت یک قدم  سوی خیمه می ورد ، بر می گردد

می رود ، بر می گردد

می رود...

می رودپشت خیمه ها

با غلاف شمشیر ، برایت از خاک گهواره بسازد

تا دیگر صدای سم اسب ها بیدارت نکند

رباب

می رسد از راه

با نگاه

با یک جمله کوتاه

آقا!

خودتان که سالمید ان شاالله.

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  دلنوشته ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

 

عبدالله پسر ده ساله ی امام حسن مجتبی

شیر ده ساله طفل دیگر نیست / ننگ بر من اگر سپر نشوم

نفسم بند آمده عمه / قول می دهم که دردسر نشوم

نفسش را هنوز می شنوی / رحم کن که بی پدر نشوم

وای بر من اگر که پیش از او / بی سر و دست و پا و سرنشوم

عمه همه در ازدحام می خندند / جای یک جرعه ی آب

بر سوز جگر تشنه کام می خندند / تا دلش را بیشتر بسوزانند

بر زنان خیام می خندند / طبل را اهل کوفه می کوبند

در عوض اهل شام می خندند / سنگ ها بی بهانه می بارد

تیغ ها بی نیام می خندند / تازه اندوه ها شروع شده اند

رقص سر نیزه ها شروع شده است / عمه چشم مرا بگیر می میرم

کاکلش دست دشمن افتاد / یاد پرواز شیر خواره نمود

آستین را کشید و پاره نمود / گر چه او رفت بهر امدادش

گره افتاد فریادش / آنچه او دید گفتنش سخت است

گفتنش نه شنیدنش سخت است / داد زد ریشه ی هستی مرا نزنید

به دلم خیمه ی عزا نزنید / او عموی من است نا مردان

از پس و پیش بی هوا نزنید / دوره کرده اید باغبان مرا

ای تبر ها به شاخه ها نزنید / جای خالی نمانده در بدنش

اینقدر تیغ جا به جا نزنید / خاک را غرق رد پا نکنید

از عمویم مرا جدا نکنید / مادرش آمده به دیدارش

پیش مادر سر و صدا نکنید / ای عمو لاله ی حسن افتاد

به فدایت که دست من افتاد




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  یاران حسین (ع) ,   , 
برچسب ها :

آنگاه كه امام حسین(علیه السلام) در قتلگاه، در خون خود غوطه ور بود اسب وى آمد دور بدن غرقه به خون و مجروح امام می‏گشت و پیشانى خود را به خون مقدسش آغشته مى‏كرد.عمر سعد كه این حالت را از آن حیوان مشاهده كرد دستور داد: او را بگیرند كه از بهترین اسبهاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است، سواران اطراف اسب را محاصره كردند تا آن را دستگیر نمایند ولى اسب بر آنان تاخت و با پاهاى خود چهل نفر پیاده و ده نفر سواره نظام را به درك فرستاد. پس از مشاهده این امر مجدداً عمر سعد دستور داد آنرا آزاد بگذارید تا ببینم چه مى‏كند، همین كه آن را آزاد گذاشتند نزدیك بدن به خون غلطیده امام (علیه السلام) آمد و پیوسته یال و كاكل خود را بخون شریفش می‏مالید و آن را میبوئید و با صداى بلند شیهه مى‏كشید.

 

 

از امام محمد باقر(علیه السلام) روایت شده است: اسب امام در آن حال مى‏گفت: الظلیمه، الظلیمه، من أمه قتلت ابن بنت نبیها. پس از آنكه سر و گردن خود را بخون آغشته كرد، صیحه كنان و شیهه زنان به سوى خیمه‏ها آمد تا خبر شهادت صاحب خود را به زن و فرزندان امام (علیه السلام) برساند.

ام كلثوم شیوه كنان ناله می‏زد و مى‏گفت: وا محمدآه، وا ابتآه، وا سیداه، وا جعفرآه، وا حمزتآه، هذا حسین بالعمر صریح بكربلاء... این حسین است كه در آفتاب سوزان روى زمین افتاده است

همین كه زنان حرم نگاهشان به اسب بى صاحب افتاد و دیدند كه با شرمندگى و سرافكندگى، و با زین كج و واژگون بسوى خیمه‏ها می آمد، با موى پریشان و روى گشوده مویه كنان و بر سر و سینه زنان از خیام حرم بیرون دویدند و به سوى قتلگاه روى آوردند. خرجن من الخدور، ناشات الشعور، على الخدود لا طمات، و للوجوه سافرات، و بالعویل داعیات، و بعد العز مذللات، والى مصرع الحسین، مبادرات.

ام كلثوم شیوه كنان ناله مى‏زد و مى‏گفت: وا محمدآه، وا ابتآه، وا سیداه، وا جعفرآه، وا حمزتآه، هذا حسین بالعمر صریح بكربلاء... این حسین است كه در آفتاب سوزان روى زمین افتاده است.

زینب (علیها السلام) فریاد مى‏كشید و مى‏گفت:وا اخاه! وا سیداه! و اهل بیتاه، لیت السماء أطبقت على الأرض، و لیت الجبال تدكدكت على السهل... اى برادر من! اى پیشواى من! ای كاش طاق آسمان به زمین فرود مى‏آمد، ای كاش كوهها سیل صفت برسینه دشتها و بیابانها فرو مى‏ریخت، این سخن می گفت و بسوى امام حسین(علیه السلام) مى‏آمد.

وقتى كه نزدیك رسید دید عمر سعد با گروهى از یارانش كنار امام (علیه السلام) ایستاده‏اند و گروه دیگرى عزیز دلش را هدف تیر و دستخوش شمشیر قرار داده‏اند زینب خطاب به عمر سعد كرد و گفت: أیقتل ابو عبدالله و أنت تنظر الیه؟ اى پسر سعد برادرم را مى‏كشند و تو ایستاده و نگاه میكنى؟! عمر سعد دلش بحال زینب (علیها السلام) سوخت و اشكش جارى شد، در عین حال روى از وى برتافت و چیزى نگفت.

و چون حضرت زینب (علیهاالسلام) دید كه عمر سعد اعتنا نكرد صدایش را بلند كرد و گفت: و یحكم أما فیكم مسلم واى بر شما! آیا در تمام شما مردم یك نفر مسلمان نیست؟ باز هم كسى به زینب(علیهاالسلام) جواب نداد.

آنگاه كه اضطراب بیش از حد زینب را مشاهده كرد. دستور داد: بى درنگ وارد گودال قتلگاه بشوید و كارش را بسازید، انزلواله و اریحوه. از میان همه، شمر پیشى گرفت و پس از ورود به گودى نخست لگدى بر وى زد، آنگاه روى سینه‏اش نشست با یك دست محاسن شریفش را گرفت و با دست دیگر دروازه ضربه شمشیر بر بدنش وارد ساخت‏ و در پایان سرش را از بدن جدا كرد. (لعنت خدا بر قوم ستمگر).

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  حدیث ,   , 
برچسب ها :

سلام بر حبیب بن مظاهر...

پیر مردی که حسین(ع) برایش نامه فرستاد

و او خودش را بی درنگ از کوفه به کاروان رساند...

سلام بر حبیبی که امیرش را تنها نگذاشت...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

سلام بر مسلم...

فرستاده ی حسین(ع)...

مردی که وقتی به کوفه آمد،

هجده هزار نفر با او بیعت کردند

اما شب،بیرون از مسجد، تنها

خودش مانده بود و آسمان

تیره ی شهر...

سلام بر مسلم...

سرگردان کوچه های

کوفه...

غریبی که بر بام

دارالاماره،آرزو می کرد

کاش هرگز نامه ای برای حسین(ع)

نفرستاده بود...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

سلام بر قاسم ابن الحسن(ع)...

نوجوانی که هم پای یارانش

آماده ی رزم شد...

ماه رویی که آنقدر بر دست و پای عمویش حسین (ع) بوسه

زد تا اجازه گرفت به میدان برود...

سلام بر قاسم و

مرگ شیرینی که طعم

عسل می داد...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

سلام بر علی اصغر(ع)...

سلام بر لحضه های خداحافظی حسین(ع)

با طفل شیر خواره اش...

سلام بر بی تابی علی اصغر(ع) روی دست های پدر...

و سلام بر گلوی تشنه ای که تیر سه شعبه را

در آغوش کشید و با خون خود سیراب شد...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,   , 
برچسب ها :

سلام بر زینب (ع)...

بانویی که از مکه تا کربلا

پرده نشین بود و از کربلا تا

شام،سوار مرکب بی جهاز...

سلام بر بی بی داغداری که

با کاروان زنان و

کودکان دست و پای بسته

از میان قتلگاه عبور داده

شد...

سلام بر فریاد بلند

" وا محمدا" ی زینب(ع)،

وقتی پیکر بی سر برادر را

روی خاک دید...

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

سلام بر زمین کربلا...

سلام بر زمینی که مرکب های کاروان حسین(ع)،ابتدایش از حرکت ایستادند و قدم از قدم بر نداشتند...

سلام بر زمینی که حسین(ع) سرزمین سختی و بلایش خواند و فرمود:اینجا جوان ها و مرد های ما

را می کشند و بچه های ما را سر می برند...

سلام بر زمین کرب و بلا...

قدمگاه کاروان حسین(ع)...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,  بین الحرمین ,   , 
برچسب ها :

سلام بر حسین(ع)....

آن زمانی که جز کودکان و زنان، کسی برایش نماند....

سلام بر حسین(ع)...

وقتی پیراهنی کهنه زیر زره پوشیده و به میدان رفت...

سلام بر گلوی به خون نشسته ی حسین (ع) ...

بوسه گاه زینب (س)...




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :

 




دسته بندی : امام حسین ,  عکس ,  عاشورا ,  محرم ,   , 
برچسب ها :


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد